سوره انبیاء

انبیاء
< طه - حج >
شماره سوره ۲۱
جزء ۱۷
نزول
ترتیب نزول ۷۳
مکی/مدنی مکی
اطلاعات آماری
تعداد آیات ۱۱۲
تعداد کلمات ۱۱۷۷
تعداد حروف ۵۰۹۳

سوره انبیاء بیست و یکمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء ۱۷ جای دارد. نام‌گذاری این سوره به نام انبیاء به دلیل وجود نام شانزده پیامبر در آن است. از موضوعات اساسی سوره انبیاء توحید، نبوت، معاد و غفلت‌زدایی از مردم است.
آیات ۸۷ و ۸۸ این سوره که به آیه نماز غفیله یا ذکر یونسیه معروف است و آیه ۱۰۵ که بر ارث بردن زمین توسط صالحان اشاره دارد، از آیات مشهور این سوره است. در فضیلت این سوره آمده است کسی‌که سوره انبیاء را بخواند، خدا از او به آسانی حساب می‌کشد و مورد عفو خود قرار می‌دهد و همه پیامبرانی که نامشان در قرآن است به او سلام می‌گویند.

معرفی سوره

  • نامگذاری

از بیست و پنج پیامبر که نام آنها در قرآن آمده، نام شانزده پیامبر در این سوره ذکر شده است؛ به همین دلیل این سوره را «انبیاء» نامیده‌اند. پیامبرانی که در این سوره از آنها نام برده شده عبارتند از: حضرت موسی(ع)، هارون، ابراهیم، لوط، اسحاق، یعقوب، نوح، داود، سلیمان، ایوب، اسماعیل، ادریس، ذاالکفل، یونس(ذوالنونزکریا و یحیی. افزون بر این از پیامبر اسلام(ص) و حضرت عیسی(ع) نیز بدون ذکر نام سخن رفته است.

  • محل و ترتیب نزول

سوره انبیاء در ترتیب نزول هفتاد و سومین سوره‌ای است که در مکه و در حدود سال ۱۲ بعثت اندکی قبل از هجرت بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مصحف بیست و یکمین سوره و در جزء هفدهم جای دارد.

  • تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره با انبیاء ۱۱۲ آیه، ۱۱۷۷ کلمه و ۵۰۹۳ حرف از سوره‌های مئون (سوره‌های متوسط قرآن از نظر حجم) شمرده شده که دقیقاً نیم جزء قرآن است.

محتوا

محتوای کلی این سوره در دو بخش کلی اعتقادات و داستان‌های تاریخی نازل شده است. در بخش عقائد هدف این سوره تذکر دادن به مردم نسبت به غفلت آنان از معاد، وحی و رسالت است به همین دلیل در آیات ابتدایی سوره به مساله معاد، نبوت عامه، نبوت خاصه و قرآن پرداخته و به براهینی برای اثبات توحید و هدفمند بودن جهان و قدرت خداوند در تحقق معاد پرداخته است. در بخش داستان‌های تاریخی به غفلت مردم در برابر دستورات انبیاء و نپذیرفتن تذکرات آنان و خسرانی و هلاکتی که گرفتار آن شدند، می‌پردازد.
موضوعات اصلی سوره انبیا را در موارد زیر خلاصه کرده‌اند:

  • مسئله نبوت به عنوان موضوع اصلی سوره، توحید و معاد
  • نزدیک بودن روز قیامت و غفلت مردم از آن
  • مسخره کردن پیامبران و پیامبر اسلام(ص) و نسبت دادن شاعری و هذیان‌گویی به آنها از سوی کفار
  • ذکر داستان اجمالی برخی انبیاء برای تأیید گفتار و رد ادعای کفار
  • بازگشت به بحث روز قیامت و کیفر مجرمین و پاداش متقین
  • ارث بردن زمین توسط بندگان صالح خداوند و سرانجام نیک متقین
  • پیروزی حق بر باطل، توحید بر شرک و لشکریان عدل بر سپاه ابلیس
  • دلیل رویگردانی کافران از نبوت،
  • اقامه حجت برای مسأله توحید.
 
 
 
 
 
 
حمایت خدا از پیامبر اسلام و تعالیم توحیدی او
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
گفتار چهارم: آیه ۹۲ـ۱۱۲
اهمیت پیروی از تعالیم توحیدی پیامبر اسلام
 
گفتار سوم: آیه ۴۸ـ۹۱
حمایت خدا ز صالحان و پیام‌آوران توحید
 
گفتار دوم: آیه ۲۱ـ۴۷
انحراف مشرکان از تعالیم پیامبر اسلام
 
گفتار اول: آیه ۱ـ۲۰
مخالفت مشرکان با پیامبر اسلام
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب اول: آیه ۹۲ـ۱۰۰
فرجام شوم انحراف از مسیر توحید
 
نمونه اول: آیه ۴۸ـ۵۰
عنایت خدا به حضرت موسی و هارون
 
انحراف اول: آیه ۲۱ـ۳۳
شریک‌قراردادن برای خدا
 
مطلب اول: آیه ۱ـ۲
بی‌توجهی کافران به هشدارهای پیامبران
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب دوم: آیه ۱۰۱ـ۱۰۶
پاداش موحدان خداپرست
 
نمونه دوم: آیه ۵۱ـ۷۳
حمایت خدا از حضرت ابراهیم
 
انحراف دوم: آیه ۳۴ـ۳۶
استهزای پیامبر و تعالیم او
 
مطلب دوم: آیه ۳ـ۵
تهمت‌های کافران به پیامبر اسلام
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب سوم: آیه ۱۰۷ـ۱۰۸
تعالیم توحیدی پیامبر، رحمتی برای جهانیان
 
نمونه سوم: آیه ۷۴ـ۷۵
حمایت خدا از حضرت لوط
 
انحراف سوم: آیه ۳۷ـ۴۷
انکار قیامت و وعده عذاب
 
مطلب سوم: آیه ۶ـ۱۰
نشانه‌های حقانیت پیامبر اسلام
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب چهارم: آیه ۱۰۹ـ۱۱۲
هشدار به مخالفان پیامبر
 
نمونه چهارم: آیه ۷۶ـ۷۷
نجات‌دادن نوح از دست کافران
 
 
 
 
 
مطلب چهارم: آیه ۱۱ـ۱۵
هشدار به مخالفان پیامبر
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نمونه پنجم و ششم: آیه ۷۸ـ۸۲
عنایات خدا به حضرت داود و سلیمان
 
 
 
 
 
مطلب پنجم: آیه ۱۶ـ۲۰
پیروزی نهایی پیروان حق بر باطل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نمونه هفتم: آیه ۸۳ـ۸۴
الطاف خدا به حضرت ایوب
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نمونه هشتم تا دهم: آیه ۸۵ـ۸۶
عنایات خدا به حضرت اسماعیل و ادریس و ذوالکفل


داستان‌ها و روایت‌های تاریخی

در سوره انبیاء داستان‌های متعددی از پیامبران الهی و اقوام آنها ذکر شده است.

  • اتهام پریشانی، شعر و سحر به قرآن در آیه‌های ۳-۵
  • حکایت اجمالی از هلاکت افراد بعضی از شهرها بر اثر غفلت و عدم قبول تذکر پیامبران در آیه‌های ۱۱تا۱۵.
  • رسالت موسی و هارون در آیه ۴۸
  • داستان ابراهیم و گفتگوی ابراهیم با پدر و قومش، شکستن بت‌ها، به آتش افکندن ابراهیم در آیه‌های ۵۱-۷۲
  • رسالت لوط و نجات وی از شر قومش در آیه‌های ۷۳-۷۵
  • نجات نوح و غرق شدن قوم او در آیه‌های ۷۶-۷۷
  • داوری داوود و سلیمان، زره‌بافی داوود، فرمانبری باد از سلیمان و غواصی شیاطین برای سلیمان در آیه‌های ۷۸-۸۲
  • دعای ایوب برای رفع رنج‌هایش و استجابت دعایش در آیه‌های ۸۳-۸۴
  • بردباری اسماعیل، ادریس و ذوالکفل در آیه‌های ۸۵-۸۶
  • رفتن یونس از میان قومش و استجابت دعایش در آیه‌های ۸۷-۸۸
  • دعای زکریا برای فرزند و تولد یحیی در آیه‌های ۸۹-۹۰
  • بارداری مریم در آیه ۹۱

شان نزول آیات ۹۸ تا ۱۰۱

در تفسیرقمی روایت است که وقتی آیه ۹۸ سوره انبیاء(إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ) که از مشرکان و خدایان آنان به عنوان سوخت جهنم نام می‌برد، نازل شد؛ قریشیان به شدت برآشفتند. در این میان شخصی به نام ابن الزبعری رسید و هنگامی که از ماجرای نزول آیه خبردار شد به قریشیان گفت: من با محمد احتجاج می کنم و چون به حضور پیامبر رسید، سوال کرد: ای محمد آیا این آیه خاص خدایان ما است یا خدایان تمام امت‌ها را شامل می‌شود؟ پیامبر(ص) جواب داد: هر معبودی جز آن چه را که خداوند استثناء کرده است. ابن الزبعری گفت به خدا کعبه سوگند مغلوب شدی، مگر نه این است که تو عیسی‌ را می ستایی در حالی که نصاری عیسی و مادرش(مریم) را می پرستند و گروهی از مردمان نیز ملائکه را می پرستند آیا اینان در آتشند؟! در این هنگام قریشیان فریاد خوشحالی سردادند و به پیامبر گفتند: ابن زبعری تو را مغلوب ساخت، پیامبر فرمود ادعا و سخنتان باطل است آیا من نگفتم که همه معبودان در آتشند جز آن چه خدا بخواهد وآن چه خدا بخواهد واستثناء کرده باشد که در این آیه بیان شده (إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَىٰ أُولَٰئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ترجمه: بى‌گمان كسانى كه قبلا از جانب ما به آنان وعده نيكو داده شده است از آن [آتش‌] دور داشته خواهند شد.سوره انبیاء آیه ۱۰۱)

آیات مشهور

آیه ۲۲ درباره نفی خدایانی غیر از الله، آیات ۸۷ و ۸۸ معروف به ذکر یونسیه و آیه ۱۰۵ درباره ارث بردن زمین از سوی بندگان صالح، از آیات مشهور سوره انبیاء است.

آیه ۲۲

«لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّـهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّـهِ رَ‌بِّ الْعَرْ‌شِ عَمَّا يَصِفُونَ﴿۲۲﴾»  (اگر در آنها [زمين و آسمان‌] جز خدا، خدايانى [ديگر] وجود داشت، قطعاً [زمين و آسمان‌] تباه مى‌شد. پس منزّه است خدا، پروردگار عرش، از آنچه وصف مى‌كنند.)

در این آیه به شیوه، برهان تمانع بر یگانگی خداوند استدلال شده است. این آیه و آیات مشابه مانند آیه ۸۴ سوره زخرف با چنین شیوه‌ای وجود دیگر خدایان را رد می‌کند. این گونه استدلال از امامان معصوم نیز نقل شده است.به باور نویسنده تفسیر المیزان نزاع میان موحدان و وثنیون(بت پرستان) نزاع در یگانگی اله و خداوند(به معنای واجب الوجود وخالق تمام هستی) و تعددش نیست زیرا در یکی بودن خدایی که آفریدگار است نزاع و تردیدی نیست، و نزاع میان آنها در اله به معنای ربوبیت است و این آیه تعدد آلهه به معنای مدبر وتدبیر کننده را نفی می کند؛ زیرا اگر جهان هستی بیش از یک خدای تدبیرکننده داشته باشد باید واقعا دو خدای مستقل و جدای از هم باشند و همین تباین و دوتا بودن سبب اختلاف تدبیرهایشان می شود واختلاف در تدبیر و ربوببیت سبب تباهی و فساد در آسمان و زمین می شود در حالی که هیچ فساد و بی نظمی و تباهی در نظام جهان نیست پس بیش از یک آلهه که تدبیرتمام هستی به دست او ست موجود نیست.

آیه ۷۳

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ (ترجمه:و آنان (ابراهیم واسحاق و یعقوب) را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند؛ و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند.)

این آیه از آیات مربوط به بحث امامت است و هدایت در این آیه به معنای(ارائه طریق) نشان دادن راه نیست زیرا ابراهیم(ع) پس از این که به پیامبری رسید به مقام امامت نائل شد و هدایت به معنای ارائه طریف حتمما از شوون نبوت است در نتیجه هدایتی که در این آیه مطرح است(یهدون بامرنا) به معنای (ایصال الی المطلوب) و رساندن شخصِ خواهانِ هدایت به مقصد و هدف است و این گونه هدایت در واقع تصرفی تکوینی است که امام به اذن الهی در باطن افراد می‌کند ومومنان با اعمال صالحی که انجام می‌دهند قابلیت بهره‌مندی از رحمت ویژه الهی را به توسط امام پیدا می کنند و امام واسطه میان پروردگار و مرمان است تا این فیوضات باطنی رابه آنان برساند ـ چنان چه پیامبران واسطه اند که فیوضات ظاهری را که همان ادیان و شرایع آسمانی است به مردمان برسانند- وامامت چون مقامی والاتر از نبوت است و در نتیجه امام چون دارای مقامی والاتر از پیامبر است براین اساس کارهایی که از امام صادر می‌شود عین وحی است زیرا او با روح القدس و طهارت تایید می‌شود و خیرات(تمام کارهای خیر) و اقامه نماز و دادن زکات و دیگر عبادات با همین وحی تکوینی الهی ـ که غیر از وحی تشریعی است از او صادر می‌شود. در روایات نیز امامامان معصوم (ع) از مصادیق امامانی معرفی شده اند که هدایت به امر می کنند. امام باقر(ع) در روایتی امامان در آیه را امامان از فرزندان فاطمه(س) معرفی کرده است.

کیفیت نماز غفیله که معمولا در مساجد نصب می‌شود

آیه نماز غفیله

نوشتار‌های اصلی: ذکر یونسیه و نماز غفیله

«وَ ذَاالنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ‌ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴿٨٧﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ﴿٨٨﴾ »

و ذاالنون [= یونس‌] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمت ها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»ما دعای او را به اجابت رساندیم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم!


آیه ۸۷ و ۸۸ این سوره در رکعت اول نماز غفیله بعد از سوره حمد خوانده می‌شود و اشاره به داستان حضرت یونس(ع) دارد. برخی عبارت «فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیهِ» را از زبان یونس، چنین ترجمه کرده‌اند که آن حضرت گمان می‌کرد خداوند بر او قدرت ندارد؛ در حالی‌که این گمان با منزلت و معرفت پیامبران در تعارض است و ترجمه صحیح آن به نظر علمای شیعه و اهل‌سنت این است که آن حضرت گمان کرد که خداوند بر او تنگ نمی‌گیرد. در روایتی نیز در تفسیر کشاف از ابن عباس است که معاویه نیز می پنداشته که (لن نقدر علیه ) به معنای این است که یونس گمان می کرده خداوند بر او قدرت ندارد و از این که پیامبری چنین گمانی داشته باشد تعجب کرده و ابن عباس نیز برایش توضیح داده که منظور از (لن نقدر علیه) سخت گرفتن است. اساتید اخلاق و عرفان بر تأثیر ذکر «لا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» در آیه ۸۷، معروف به ذکر یونسیه تأکید دارند و مداومت بر آن را در هر حال راه‌گشای سالک می‌دانند.

آیه ۱۰۵

«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴿١٠٥﴾»
 (و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.)

آیه ۱۰۵ این سوره بندگان صالح خداوند وعده می‌دهد که زمین را به ارث می‌برند. برخی مطابق روایات نقل‌شده درباره این آیه، مصداق «عبادی الصالحون» را در این آیه، آل محمد(ع)، امام زمان(عج) و اصحابش و یا شیعیان اهل‌بیت(ع) می‌دانند.برخی مفسران براساس آیه ۵۵ سوره اسراء وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا زبور را خصوص کتاب نازل شده بر داود(ع) می دانند و به برخی از مفسران منسوب است که زبور اسمی عام برای تمام کتب آسمانی پیامبران است.

آیات الاحکام

هفتمین آیه سوره انبیاء در مسئله تقلید از اعلم مورد استناد قرار گرفته شده است.

{{عربی|«وَمَا أَرْ‌سَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِ‌جَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ‌ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴿٧﴾»
ترجمه :ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی می‌کردیم، نفرستادیم! (همه انسان بودند، و از جنس بشر!) اگر نمی‌دانید، از آگاهان (به کتب آسمانی ودانشمندان امت)بپرسید.

برخی با استناد به این آیه معتقد به جواز رجوع به غیر اعلم حتی در صورت مخالفت سخن او با اعلم به ویژه در مساله تقلید هستند. در مقابل عده‌ای این آیه را فقط در مقام بیان رجوع به اهل علم و ذکر دانسته‌اند که امری عرفی است و آن را دلیلی بر تقدم مفضول بر فاضل ندانسته‌اند.

فضیلت سوره

نوشتار اصلی: فضائل سور

در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده هرکس سوره انبیاء را بخواند خدا از او به آسانی حساب می‌کشد و او را می‌بخشاید و همه پیامبرانی که نامشان در قرآن است یه او سلام می‌گویند. همچنین از امام صادق(ع) روایت شده هر کس سوره انبیا را از روی شوق بخواند مانند کسی خواهد بود که با همه پیامبران در بهشت‌های پُرنعمت همدم است و در زندگی دنیا در نظر مردم باهیبت خواهد بود.

متن سوره

سوره اَنبیاء

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
اِقْتَرَ‌بَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُّعْرِ‌ضُونَ ﴿١﴾ مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ‌ مِّن رَّ‌بِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﴿٢﴾ لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ ۗ وَأَسَرُّ‌وا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَـٰذَا إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ ۖ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ‌ وَأَنتُمْ تُبْصِرُ‌ونَ ﴿٣﴾ قَالَ رَ‌بِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْ‌ضِ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٤﴾ بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَ‌اهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ‌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْ‌سِلَ الْأَوَّلُونَ ﴿٥﴾ مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْ‌يَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ﴿٦﴾ وَمَا أَرْ‌سَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِ‌جَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ‌ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٧﴾ وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ﴿٨﴾ ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِ‌فِينَ ﴿٩﴾ لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُ‌كُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿١٠﴾وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْ‌يَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِ‌ينَ ﴿١١﴾ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْ‌كُضُونَ ﴿١٢﴾ لَا تَرْ‌كُضُوا وَارْ‌جِعُوا إِلَىٰ مَا أُتْرِ‌فْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ ﴿١٣﴾ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿١٤﴾ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّىٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿١٥﴾ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْ‌ضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿١٦﴾ لَوْ أَرَ‌دْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿١٧﴾ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ۚ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ﴿١٨﴾ وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۚ وَمَنْ عِندَهُ لَا يَسْتَكْبِرُ‌ونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُ‌ونَ ﴿١٩﴾ يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ‌ لَا يَفْتُرُ‌ونَ ﴿٢٠﴾ أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأَرْ‌ضِ هُمْ يُنشِرُ‌ونَ ﴿٢١﴾ لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّـهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّـهِ رَ‌بِّ الْعَرْ‌شِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٢٢﴾ لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ ﴿٢٣﴾ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً ۖ قُلْ هَاتُوا بُرْ‌هَانَكُمْ ۖ هَـٰذَا ذِكْرُ‌ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ‌ مَن قَبْلِي ۗ بَلْ أَكْثَرُ‌هُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ ۖ فَهُم مُّعْرِ‌ضُونَ ﴿٢٤﴾ وَمَا أَرْ‌سَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّ‌سُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿٢٥﴾ وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّ‌حْمَـٰنُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۚ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَ‌مُونَ ﴿٢٦﴾ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِ‌هِ يَعْمَلُونَ ﴿٢٧﴾ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْ‌تَضَىٰ وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿٢٨﴾ وَمَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَـٰهٌ مِّن دُونِهِ فَذَٰلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿٢٩﴾ أَوَلَمْ يَرَ‌ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ كَانَتَا رَ‌تْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ۖ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ۖ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿٣٠﴾ وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْ‌ضِ رَ‌وَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَّعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿٣١﴾ وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا ۖ وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِ‌ضُونَ ﴿٣٢﴾ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ‌ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ‌ ۖ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿٣٣﴾ وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ‌ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ ۖ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ﴿٣٤﴾ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ‌ وَالْخَيْرِ‌ فِتْنَةً ۖ وَإِلَيْنَا تُرْ‌جَعُونَ ﴿٣٥﴾ وَإِذَا رَ‌آكَ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَـٰذَا الَّذِي يَذْكُرُ‌ آلِهَتَكُمْ وَهُم بِذِكْرِ‌ الرَّ‌حْمَـٰنِ هُمْ كَافِرُ‌ونَ ﴿٣٦﴾ خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ ۚ سَأُرِ‌يكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ﴿٣٧﴾ وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَـٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣٨﴾ لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ‌ وَلَا عَن ظُهُورِ‌هِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُ‌ونَ ﴿٣٩﴾ بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَ‌دَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُ‌ونَ ﴿٤٠﴾ وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُ‌سُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُ‌وا مِنْهُم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٤١﴾ قُلْ مَن يَكْلَؤُكُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ‌ مِنَ الرَّ‌حْمَـٰنِ ۗ بَلْ هُمْ عَن ذِكْرِ‌ رَ‌بِّهِم مُّعْرِ‌ضُونَ ﴿٤٢﴾ أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُم مِّن دُونِنَا ۚ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ‌ أَنفُسِهِمْ وَلَا هُم مِّنَّا يُصْحَبُونَ ﴿٤٣﴾ بَلْ مَتَّعْنَا هَـٰؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ‌ ۗ أَفَلَا يَرَ‌وْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْ‌ضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَ‌افِهَا ۚ أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿٤٤﴾ قُلْ إِنَّمَا أُنذِرُ‌كُم بِالْوَحْيِ ۚ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنذَرُ‌ونَ ﴿٤٥﴾ وَلَئِن مَّسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِّنْ عَذَابِ رَ‌بِّكَ لَيَقُولُنَّ يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿٤٦﴾ وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا ۖ وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْ‌دَلٍ أَتَيْنَا بِهَا ۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَاسِبِينَ ﴿٤٧﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَىٰ وَهَارُ‌ونَ الْفُرْ‌قَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرً‌ا لِّلْمُتَّقِينَ ﴿٤٨﴾ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَ‌بَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ ﴿٤٩﴾ وَهَـٰذَا ذِكْرٌ‌ مُّبَارَ‌كٌ أَنزَلْنَاهُ ۚ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُ‌ونَ ﴿٥٠﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَ‌اهِيمَ رُ‌شْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ ﴿٥١﴾ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَـٰذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿٥٢﴾ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿٥٣﴾ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٥٤﴾ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿٥٥﴾ قَالَ بَل رَّ‌بُّكُمْ رَ‌بُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ الَّذِي فَطَرَ‌هُنَّ وَأَنَا عَلَىٰ ذَٰلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ ﴿٥٦﴾ وَتَاللَّـهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِ‌ينَ ﴿٥٧﴾ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرً‌ا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْ‌جِعُونَ ﴿٥٨﴾ قَالُوا مَن فَعَلَ هَـٰذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿٥٩﴾ قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُ‌هُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَ‌اهِيمُ ﴿٦٠﴾ قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَىٰ أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿٦١﴾ قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَـٰذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَ‌اهِيمُ ﴿٦٢﴾ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُ‌هُمْ هَـٰذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ ﴿٦٣﴾ فَرَ‌جَعُوا إِلَىٰ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٦٤﴾ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَىٰ رُ‌ءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَـٰؤُلَاءِ يَنطِقُونَ ﴿٦٥﴾ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّ‌كُمْ ﴿٦٦﴾ أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٦٧﴾ قَالُوا حَرِّ‌قُوهُ وَانصُرُ‌وا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ﴿٦٨﴾ قُلْنَا يَا نَارُ‌ كُونِي بَرْ‌دًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَ‌اهِيمَ ﴿٦٩﴾ وَأَرَ‌ادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِ‌ينَ ﴿٧٠﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْ‌ضِ الَّتِي بَارَ‌كْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿٧١﴾ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً ۖ وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿٧٢﴾ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِ‌نَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَ‌اتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿٧٣﴾ وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْ‌يَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ ۗ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴿٧٤﴾ وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَ‌حْمَتِنَا ۖ إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٧٥﴾ وَنُوحًا إِذْ نَادَىٰ مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْ‌بِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَنَصَرْ‌نَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَ‌قْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٧٧﴾ وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْ‌ثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿٧٨﴾ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ ۚ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَسَخَّرْ‌نَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ‌ ۚ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿٧٩﴾ وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ ۖ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُ‌ونَ ﴿٨٠﴾ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّ‌يحَ عَاصِفَةً تَجْرِ‌ي بِأَمْرِ‌هِ إِلَى الْأَرْ‌ضِ الَّتِي بَارَ‌كْنَا فِيهَا ۚ وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿٨١﴾ وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَٰلِكَ ۖ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿٨٢﴾ وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَ‌بَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ‌ وَأَنتَ أَرْ‌حَمُ الرَّ‌احِمِينَ ﴿٨٣﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ‌ ۖ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَ‌حْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَ‌ىٰ لِلْعَابِدِينَ ﴿٨٤﴾ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِ‌يسَ وَذَا الْكِفْلِ ۖ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِ‌ينَ ﴿٨٥﴾ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَ‌حْمَتِنَا ۖ إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿٨٦﴾ وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ‌ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿٨٧﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿٨٨﴾ وَزَكَرِ‌يَّا إِذْ نَادَىٰ رَ‌بَّهُ رَ‌بِّ لَا تَذَرْ‌نِي فَرْ‌دًا وَأَنتَ خَيْرُ‌ الْوَارِ‌ثِينَ ﴿٨٩﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَىٰ وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِ‌عُونَ فِي الْخَيْرَ‌اتِ وَيَدْعُونَنَا رَ‌غَبًا وَرَ‌هَبًا ۖ وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿٩٠﴾ وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْ‌جَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّ‌وحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿٩١﴾ إِنَّ هَـٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَ‌بُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ﴿٩٢﴾ وَتَقَطَّعُوا أَمْرَ‌هُم بَيْنَهُمْ ۖ كُلٌّ إِلَيْنَا رَ‌اجِعُونَ ﴿٩٣﴾ فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَ‌انَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ ﴿٩٤﴾ وَحَرَ‌امٌ عَلَىٰ قَرْ‌يَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٩٥﴾ حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ ﴿٩٦﴾ وَاقْتَرَ‌بَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ‌ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَـٰذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿٩٧﴾ إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِ‌دُونَ ﴿٩٨﴾ لَوْ كَانَ هَـٰؤُلَاءِ آلِهَةً مَّا وَرَ‌دُوهَا ۖ وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٩٩﴾ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ‌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ ﴿١٠٠﴾ إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَىٰ أُولَـٰئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿١٠١﴾ لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا ۖ وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿١٠٢﴾ لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ‌ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَـٰذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿١٠٣﴾ يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ ۚ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ ۚ وَعْدًا عَلَيْنَا ۚ إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿١٠٤﴾ وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿١٠٥﴾ إِنَّ فِي هَـٰذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ ﴿١٠٦﴾ وَمَا أَرْ‌سَلْنَاكَ إِلَّا رَ‌حْمَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿١٠٧﴾ قُلْ إِنَّمَا يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿١٠٨﴾ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنتُكُمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ ۖ وَإِنْ أَدْرِ‌ي أَقَرِ‌يبٌ أَم بَعِيدٌ مَّا تُوعَدُونَ ﴿١٠٩﴾ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ‌ مِنَ الْقَوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ ﴿١١٠﴾ وَإِنْ أَدْرِ‌ي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ ﴿١١١﴾ قَالَ رَ‌بِّ احْكُم بِالْحَقِّ ۗ وَرَ‌بُّنَا الرَّ‌حْمَـٰنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ ﴿١١٢﴾ براى مردم [وقت‌] حسابشان نزديك شده است، و آنان در بى‌خبرى رويگردانند. (۱) هيچ پند تازه‌اى از پروردگارشان نيامد، مگر اينكه بازى‌كنان آن را شنيدند. (۲) در حالى كه دلهايشان مشغول است. و آنانكه ستم كردند پنهانى به نجوا برخاستند كه: «آيا اين [مرد] جز بشرى مانند شماست؟ آيا ديده و دانسته به سوى سحر مى‌رويد؟» (۳) [پيامبر] گفت: «پروردگارم [هر] گفتار[ى‌] را در آسمان و زمين مى‌داند، و اوست شنواى دانا.» (۴) بلكه گفتند: «خوابهاى شوريده است، [نه‌] بلكه آن را بربافته، بلكه او شاعرى است. پس همان گونه كه براى پيشينيان هم عرضه شد، بايد براى ما نشانه‌اى بياورد.» (۵) قبل از آنان [نيز مردم‌] هيچ شهرى -كه آن را نابود كرديم- [به آيات ما] ايمان نياوردند. پس آيا اينان [به معجزه‌] ايمان مى‌آورند؟ (۶) و پيش از تو [نيز] جز مردانى را كه به آنان وحى مى‌كرديم گسيل نداشتيم. اگر نمى‌دانيد از پژوهندگان كتابهاى آسمانى بپرسيد. (۷) و ايشان را جسدى كه غذا نخورند قرار نداديم و جاويدان [هم‌] نبودند. (۸) سپس وعده [خود] به آنان را راست گردانيديم و آنها و هر كه را خواستيم نجات داديم و افراطكاران را به هلاكت رسانيديم. (۹) در حقيقت، ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است. آيا نمى‌انديشيد؟ (۱۰)و چه بسيار شهرها را كه [مردمش‌] ستمكار بودند در هم شكستيم، و پس از آنها قومى ديگر پديد آورديم. (۱۱) پس چون عذاب ما را احساس كردند، بناگاه از آن مى‌گريختند. (۱۲) [هان‌] مگريزيد، و به سوى آنچه در آن متنعّم بوديد و [به سوى‌] سراهايتان بازگرديد، باشد كه شما مورد پرسش قرار گيريد. (۱۳) گفتند: «اى واى بر ما، كه ما واقعاً ستمگر بوديم.» (۱۴) سخنشان پيوسته همين بود، تا آنان را دروشده بى‌جان گردانيديم. (۱۵) و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازيچه نيافريديم. (۱۶) اگر مى‌خواستيم بازيچه‌اى بگيريم، قطعاً آن را از پيش خود اختيار مى‌كرديم. (۱۷) بلكه حق را بر باطل فرو مى‌افكنيم، پس آن را در هم مى‌شكند، و بناگاه آن نابود مى‌گردد. واى بر شما از آنچه وصف مى‌كنيد. (۱۸) و هر كه در آسمانها و زمين است براى اوست، و كسانى كه نزد اويند از پرستش وى تكبّر نمى‌ورزند و درمانده نمى‌شوند. (۱۹) شبانه روز، بى‌آنكه سستى ورزند، نيايش مى‌كنند. (۲۰) آيا براى خود خدايانى از زمين اختيار كرده‌اند كه آنها [مردگان را] زنده مى‌كنند؟ (۲۱) اگر در آنها [زمين و آسمان‌] جز خدا، خدايانى [ديگر] وجود داشت، قطعاً [زمين و آسمان‌] تباه مى‌شد. پس منزّه است خدا، پروردگار عرش، از آنچه وصف مى‌كنند. (۲۲) در آنچه [خدا] انجام مى‌دهد چون و چرا راه ندارد، و[لى‌] آنان [انسانها] سؤال خواهند شد. (۲۳) آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفته‌اند؟ بگو: «برهانتان را بياوريد.» اين است يادنامه هر كه با من است و يادنامه هر كه پيش از من بوده. [نه!] بلكه بيشترشان حق را نمى‌شناسند و در نتيجه از آن رويگردانند. (۲۴) و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه: «خدايى جز من نيست، پس مرا بپرستيد.» (۲۵) و گفتند: «[خداى‌] رحمان فرزندى اختيار كرده.» منزّه است او. بلكه [فرشتگان‌] بندگانى ارجمندند، (۲۶) كه در سخن بر او پيشى نمى‌گيرند، و خود به دستور او كار مى‌كنند. (۲۷) آنچه فراروى آنان و آنچه پشت سرشان است مى‌داند، و جز براى كسى كه [خدا] رضايت دهد، شفاعت نمى‌كنند و خود از بيم او هراسانند. (۲۸) و هر كس از آنان بگويد: «من [نيز] جز او خدايى هستم»، او را به دوزخ كيفر مى‌دهيم. [آرى‌] سزاى ستمكاران را اين گونه مى‌دهيم. (۲۹) آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختيم، و هر چيز زنده‌اى را از آب پديد آورديم؟ آيا [باز هم‌] ايمان نمى‌آورند؟ (۳۰) و در زمين كوههايى استوار نهاديم تا مبادا [زمين‌] آنان [مردم‌] را بجنباند، و در آن راههايى فراخ پديد آورديم، باشد كه راه يابند. (۳۱) و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم، و[لى‌] آنان از [مطالعه در] نشانه‌هاى آن اِعراض مى‌كنند. (۳۲) و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است. هر كدام از اين دو در مدارى [معيّن‌] شناورند. (۳۳) و پيش از تو براى هيچ بشرى جاودانگى [در دنيا] قرار نداديم. آيا اگر تو از دنيا بروى آنان جاويدانند؟ (۳۴) هر نفسى چشنده مرگ است، و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود، و به سوى ما بازگردانيده مى‌شويد. (۳۵) و كسانى كه كافر شدند، چون تو را ببينند فقط به مسخره‌ات مى‌گيرند [و مى‌گويند:] «آيا اين همان كس است كه خدايانتان را [به بدى‌] ياد مى‌كند؟» در حالى كه آنان خود، ياد [خداى‌] رحمان را منكرند. (۳۶) انسان از شتاب آفريده شده است. به زودى آياتم را به شما نشان مى‌دهم. پس [عذاب را] به شتاب از من مخواهيد. (۳۷) و مى‌گويند: «اگر راست مى‌گوييد، اين وعده [قيامت‌] كى خواهد بود؟» (۳۸) كاش آنان كه كافر شده‌اند مى‌دانستند آنگاه كه آتش را نه از چهره‌هاى خود و نه از پشتشان بازنمى‌توانند داشت، و خود مورد حمايت قرار نمى‌گيرند [چه حالى خواهند داشت‌]. (۳۹) بلكه [آتش‌] به طور ناگهانى به آنان مى‌رسد و ايشان را بهت‌زده مى‌كند [به گونه‌اى‌] كه نه مى‌توانند آن را برگردانند و نه به آنان مهلت داده مى‌شود. (۴۰) و مسلمّاً پيامبران پيش از تو [نيز] مورد ريشخند قرار گرفتند، پس كسانى كه آنان را مسخره مى‌كردند، [سزاى‌] آنچه كه آن را به ريشخند مى‌گرفتند گريبانگيرشان شد. (۴۱) بگو: «چه كسى شما را شب و روز از [عذاب‌] رحمان حفظ مى‌كند؟» [نه‌] بلكه آنان از ياد پروردگارشان رويگردانند. (۴۲) آيا براى آنان خدايانى غير از ماست كه از ايشان حمايت كنند؟ [آن خدايان‌] نه مى‌توانند خود را يارى كنند و نه از جانب ما يارى شوند. (۴۳) [نه‌] بلكه اينها و پدرانشان را برخوردار كرديم تا عمرشان به درازا كشيد. آيا نمى‌بينند كه ما مى‌آييم و زمين را از جوانب آن فرو مى‌كاهيم؟ آيا باز هم آنان پيروزند؟ (۴۴) بگو: «من شما را فقط به وسيله وحى هشدار مى‌دهم.» و[لى‌] چون كران بيم داده شوند، دعوت را نمى‌شنوند. (۴۵) و اگر شمه‌اى از عذاب پروردگارت به آنان برسد، خواهند گفت: «اى واى بر ما كه ستمكار بوديم.» (۴۶) و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى‌نهيم، پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى‌بيند، و اگر [عمل‌] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى‌آوريم و كافى است كه ما حسابرس باشيم. (۴۷) و در حقيقت، به موسى و هارون فرقان داديم و [كتابشان‌] براى پرهيزگاران روشنايى و اندرزى است. (۴۸) [همان‌] كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى‌ترسند و از قيامت هراسناكند. (۴۹) و اين [كتاب‌] -كه آن را نازل كرده‌ايم- پندى خجسته است. آيا باز هم آن را انكار مى‌كنيد؟ (۵۰) و در حقيقت، پيش از آن، به ابراهيم رشد [فكرى‌]اش را داديم و ما به [شايستگى‌] او دانا بوديم. (۵۱) آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت: «اين مجسمه‌هايى كه شما ملازم آنها شده‌ايد چيستند؟» (۵۲) گفتند: «پدران خود را پرستندگان آنها يافتيم.» (۵۳) گفت: «قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بوديد.» (۵۴) گفتند: «آيا حق را براى ما آورده‌اى يا تو از شوخى‌كنندگانى؟» (۵۵) گفت: «[نه‌] بلكه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمين است، همان كسى كه آنها را پديد آورده است، و من بر اين [واقعيت‌] از گواهانم. (۵۶) و سوگند به خدا كه پس از آنكه پشت كرديد و رفتيد، قطعاً در كار بتانتان تدبيرى خواهم كرد.» (۵۷) پس آنها را -جز بزرگترشان را- ريز ريز كرد، باشد كه ايشان به سراغ آن بروند. (۵۸) گفتند: «چه كسى با خدايان ما چنين [معامله‌اى‌] كرده، كه او واقعاً از ستمكاران است؟» (۵۹) گفتند: «شنيديم جوانى، از آنها [به بدى‌] ياد مى‌كرد كه به او ابراهيم گفته مى‌شود.» (۶۰) گفتند: «پس او را در برابر ديدگان مردم بياوريد، باشد كه آنان شهادت دهند.» (۶۱) گفتند: «اى ابراهيم، آيا تو با خدايان ما چنين كردى؟» (۶۲) گفت: «[نه‌] بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است، اگر سخن مى‌گويند از آنها بپرسيد.» (۶۳) پس به خود آمده و [به يكديگر] گفتند: «در حقيقت، شما ستمكاريد.» (۶۴) سپس سرافكنده شدند [و گفتند:] «قطعاً دانسته‌اى كه اينها سخن نمى‌گويند.» (۶۵) گفت: «آيا جز خدا چيزى را مى‌پرستيد كه هيچ سود و زيانى به شما نمى‌رساند؟ (۶۶) اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مى‌پرستيد. مگر نمى‌انديشيد؟» (۶۷) گفتند: «اگر كارى مى‌كنيد، او را بسوزانيد و خدايانتان را يارى دهيد.» (۶۸) گفتيم: «اى آتش، براى ابراهيم سرد و بى‌آسيب باش.» (۶۹) و خواستند به او نيرنگى بزنند و[لى‌] آنان را زيانكارترين [مردم‌] قرار داديم. (۷۰) و او و لوط را [براى رفتن‌] به سوى آن سرزمينى كه براى جهانيان در آن بركت نهاده بوديم، رهانيديم. (۷۱) و اسحاق و يعقوب را [به عنوان نعمتى‌] افزون به او بخشوديم و همه را از شايستگان قرار داديم. (۷۲) و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‌كردند، و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند. (۷۳) و به لوط حكمت و دانش عطا كرديم و او را از آن شهرى كه [مردمش‌] كارهاى پليد [جنسى‌] مى‌كردند نجات داديم. به راستى آنها گروه بد و منحرفى بودند. (۷۴) و او را در رحمت خويش داخل كرديم، زيرا او از شايستگان بود. (۷۵) و نوح را [ياد كن‌] آنگاه كه پيش از [ساير پيامبران‌] ندا كرد، پس ما او را اجابت كرديم، و وى را با خانواده‌اش از بلاى بزرگ رهانيديم. (۷۶) و او را در برابر مردمى كه نشانه‌هاى ما را به دروغ گرفته بودند پيروزى بخشيديم، چرا كه آنان مردم بدى بودند، پس همه ايشان را غرق كرديم. (۷۷) و داوود و سليمان را [ياد كن‌] هنگامى كه در باره آن كشتزار -كه گوسفندان مردم شب‌هنگام در آن چريده بودند- داورى مى‌كردند، و [ما] شاهد داورى آنان بوديم. (۷۸) پس آن [داورى‌] را به سليمان فهمانديم، و به هر يك [از آن دو] حكمت و دانش عطا كرديم، و كوهها را با داوود و پرندگان به نيايش واداشتيم، و ما كننده [اين كار] بوديم. (۷۹) و به [داوود] فن زره [سازى‌] آموختيم، تا شما را از [خطرات‌] جنگتان حفظ كند. پس آيا شما سپاسگزاريد؟ (۸۰) و براى سليمان، تندباد را [رام كرديم‌] كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت نهاده بوديم جريان مى‌يافت، و ما به هر چيزى دانا بوديم. (۸۱) و برخى از شياطين بودند كه براى او غواصى و كارهايى غير از آن مى‌كردند، و ما مراقب [حال‌] آنها بوديم. (۸۲) و ايوب را [ياد كن‌] هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه: «به من آسيب رسيده است و تويى مهربانترين مهربانان.» (۸۳) پس [دعاى‌] او را اجابت نموديم و آسيب وارده بر او را برطرف كرديم، و كسان او و نظيرشان را همراه با آنان [مجدداً] به وى عطا كرديم [تا] رحمتى از جانب ما و عبرتى براى عبادت‌كنندگان [باشد]. (۸۴) و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را [ياد كن‌] كه همه از شكيبايان بودند. (۸۵) و آنان را در رحمت خود داخل نموديم، چرا كه ايشان از شايستگان بودند. (۸۶) و «ذوالنون» را [ياد كن‌] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل‌] تاريكيها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.» (۸۷) پس [دعاى‌] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم، و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مى‌دهيم. (۸۸) و زكريّا را [ياد كن‌] هنگامى كه پروردگار خود را خواند: «پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى.» (۸۹) پس [دعاى‌] او را اجابت نموديم، و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته [و آماده حمل‌] كرديم، زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مى‌نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند. (۹۰) و آن [زن را ياد كن‌] كه خود را پاكدامن نگاه داشت، و از روح خويش در او دميديم و او و پسرش را براى جهانيان آيتى قرار داديم. (۹۱) اين است امت شما كه امتى يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد. (۹۲) و[لى‌] دينشان را ميان خود پاره پاره كردند. همه به سوى ما بازمى‌گردند. (۹۳) پس هر كه كارهاى شايسته انجام دهد و مؤمن [هم‌] باشد، براى تلاش او ناسپاسى نخواهد بود، و ماييم كه به سود او ثبت مى‌كنيم. (۹۴) و بر [مردم‌] شهرى كه آن را هلاك كرده‌ايم، بازگشتشان [به دنيا] حرام است. (۹۵) تا وقتى كه يأجوج و مأجوج [راهشان‌] گشوده شود و آنها از هر پشته‌اى بتازند، (۹۶) و وعده حق نزديك گردد، ناگهان ديدگان كسانى كه كفر ورزيده‌اند خيره مى‌شود [و مى‌گويند:] «اى واى بر ما كه از اين [روز] در غفلت بوديم، بلكه ما ستمگر بوديم.» (۹۷) در حقيقت، شما و آنچه غير از خدا مى‌پرستيد، هيزم دوزخيد. شما در آن وارد خواهيد شد. (۹۸) اگر اينها خدايانى [واقعى‌] بودند در آن وارد نمى‌شدند، و حال آنكه جملگى در آن ماندگارند. (۹۹) براى آنها در آنجا ناله‌اى زار است و در آنجا [چيزى‌] نمى‌شنوند. (۱۰۰) بى‌گمان كسانى كه قبلا از جانب ما به آنان وعده نيكو داده شده است از آن [آتش‌] دور داشته خواهند شد. (۱۰۱) صداى آن را نمى‌شنوند، و آنان در ميان آنچه دلهايشان بخواهد جاودانند. (۱۰۲) دلهره بزرگ، آنان را غمگين نمى‌كند و فرشتگان از آنها استقبال مى‌كنند [و به آنان مى‌گويند:] اين همان روزى است كه به شما وعده مى‌دادند. (۱۰۳) روزى كه آسمان را همچون در پيچيدن صفحه نامه‌ها در مى‌پيچيم. همان گونه كه بار نخست آفرينش را آغاز كرديم، دوباره آن را بازمى‌گردانيم. وعده‌اى است بر عهده ما، كه ما انجام‌دهنده آنيم. (۱۰۴) و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. (۱۰۵) به راستى در اين [امور] براى مردم عبادت‌پيشه ابلاغى [حقيقى‌] است. (۱۰۶) و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. (۱۰۷) بگو: «جز اين نيست كه به من وحى مى‌شود كه خداى شما خدايى يگانه است. پس آيا مسلمان مى‌شويد؟» (۱۰۸) پس اگر روى برتافتند بگو: «به [همه‌] شما به طور يكسان اعلام كردم، و نمى‌دانم آنچه وعده داده شده‌ايد آيا نزديك است يا دور.» (۱۰۹) [آرى،] او سخن آشكار را مى‌داند و آنچه را پوشيده مى‌داريد مى‌داند. (۱۱۰) و نمى‌دانم، شايد آن براى شما آزمايشى و تا چند گاهى [وسيله‌] برخوردارى باشد. (۱۱۱) گفت: «پروردگارا، [خودت‌] به حق داورى كن، و به رغم آنچه وصف مى‌كنيد، پروردگار ما همان بخشايشگر دستگير است.» (۱۱۲)


سوره پیشین:
سوره طه
سوره انبیاء
سوره‌های مکیسوره‌های مدنی
سوره پسین:
سوره حج

١.فاتحه ٢.بقره ٣.آل‌عمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس


تک‌نگاری‌ها

  • تفسیر سوره انبیاء نوشته شیخ علی نجفی کاشانی که توسط ماشاءالله جشنی آرانی به فارسی ترجمه شده است.

پانویس

  1. خرمشاهی، «سوره انبیاء»، ص۱۲۴۲.
  2. محققیان، «سوره انبیاء»، ص۶۹۱.
  3. معرفت، التمهید، ج۱، ص۱۳۷.
  4. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۶۱؛ خرمشاهی، «سوره انبیاء»، ص۱۲۴۲.
  5. محققیان، «سوره انبیاء»، ص۶۹۲.
  6. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۴۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۳۴۹.
  7. خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  8. القمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، ج۲، ص۷۶
  9. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. اعلمی بیروت، ج۱۴، ص۳۳۴.
  10. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۷۰.
  11. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۴، ص۲۶۷.
  12. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۱.
  13. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. اعلمی بیروت، ج۱۴، ص۲۶۶و۲۶۷.
  14. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. اعلمی بیروت، ج۱۴، ص۳۰۴و۳۰۵.
  15. البحراني، السيد هاشم، البرهان في تفسيرالقرآن، ج۳،ص۸۲۹.
  16. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۳۳۲-۳۳۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۹۶.
  17. الزمخشري، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج۳، ص۱۳۲.
  18. شیروانی، برنامه سیر و سلوک در نامه‌های سالکان، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۵؛ مظاهری، سیر و سلوک، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۴.
  19. بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۸۴۷-۸۴۸.
  20. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثنی عشری، انتشارات ميقات، ۱۳۶۳ش، چاپ اول، ج۸، ص ۴۵۳.
  21. امام خمینی، آیات الاحکام، ۱۳۸۴ش، ص۶۵۱-۶۵۲.
  22. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۶۱؛
  1. از نظرا قرّای کوفه ۱۱۲ آیه و از نظر قرّای بصره ۱۱۱ آیه دارد. دلیل اختلاف آن است که قُراء بصره آیات ۶۵ و ۶۶ را یک آیه می‌دانستند.
  2. وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَٰهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَٰهٌ ۚ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ترجمه: و آن ذات یگانه است که در آسمان و زمین (و در همه عوالم نامتناهی) او خدا ویگانه معبود شایسته پرستش است و هم او (به نظام کامل آفرینش) به حقیقت با حکمت و داناست.
  3. قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ):«يَعْنِي الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ)يُوحَى إِلَيْهِمْ بِالرَّوْحِ فِي صُدُورِهِمْ،ثُمَّ ذَكَرَ مَا أَكْرَمَهُمُ اللهُ بِهِ فَقَالَ: فِعْلَ الْخَيْرٰاتِ ». البحراني، السيد هاشم، البرهان في تفسيرالقرآن، ج۳،ص۸۲۹.
  4. فولادوند آیه را این گونه ترجمه کرده:و «ذوالنون» را [ياد كن‌] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل‌] تاريكي ها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.»
  5. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)،قَالَ: «قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهٰا عِبٰادِيَ الصّٰالِحُونَ هُوَ آلُ مُحَمَّدٍ(صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)».

منابع

  • ابن‌بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمدرضا انصاری محلاتی، قم، نسیم کوثر، ۱۳۸۲ش.
  • امام خمینی، روح الله، آیات الاحکام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۴ش.
  • بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسه البعثه، قم، قسم الدراسات الاسلامیه، ۱۳۸۹ش.
  • خرمشاهی، قوام الدین، «سوره انبیاء»، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، انتشارات دوستان، ۱۳۷۷ش.
  • سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • شیروانی، علی، برنامه سلوک در نامه‌های سالکان،‌قم، دار الفکر، ۱۳۸۶ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،‌ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • محققیان، رضا، «سوره انبیاء»، در دانشنامه معاصر قرآن کریم، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶ش.
  • مظاهری، حسین، سیر و سلوک، قم، مؤسسه فرهنگی مطالعاتی الزهراء(علیهاالسلام)، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.

پیوند به بیرون